کد مطلب:12397 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:187

رویدادهای سال اول هجرت
پیامبر روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول نزدیك ظهر وارد مدینه شد، و به محله «قبا» آمد. از دوستداران حضرت نقل شده است كه: وقتی خبر یافتیم پیامبر از مكه بسوی مدینه حركت كرده است هر روز پس از نماز صبح از شهر بیرون می رفتیم و به انتظار پیامبر می نشستیم، و هنگامی كه سایه ها از میان می رفت به شهر برمی گشتیم. تا روز دوازدهم ربیع كه وقتی سایه ها از میان رفت بر اثر گرمای شدید به خانه های خود برگشتیم. همان وقت رسول خدا به مدینه وارد شد. ابتدا همان فرد یهودی او را دید كه تمام روزها را مراقبت و دیده بانی می كرد. او فریاد كرد كه ای بنی قیلة [1] بخت شما رسید. همه ما از خانه ها بیرون آمدیم و بجانب پیامبر آمدیم. پیامبر در محله قبا بر یكی از مردان بنی عمرو بن عوف وارد شد و برای دیدار با مردم خانه سعد بن خیثمة را كه زن و فرزندی نداشت و مهاجران مجرد در آنجا منزل كرده بودند برگزید. علی (ع) سه شبانه روز در مكه ماند و امانتهای مردم را به صاحبان آن رسانید. آنگاه به مدینه مهاجرت نمود و در همان خانه كه رسول خدا بود اقامت كرد.

گفته اند كه پیامبر تا پنجشنبه در محله قبا ماند و مسجد قبا را بنا نهاد. و آنگاه جمعه از آنجا خارج شد و نماز جمعه را در میان قبیله بنی سالم در مسجدی میان وادی «رانونا» همراه با صد نفر بجای آورد. این اولین نماز جمعه ای بود كه در مدینه برگزار شد. پس از نماز مردان بنی سالم نزد رسول آمدند و گفتند: شما پیش ما بمانید كه سپاهیان و تجهیزات ما كامل است، پیامبر فرمود: راه شتر مرا باز كنید تا ببینم كجا فرود می آید. دعوت قبایل دیگر را نیز بهمین جمله پاسخ داد، تا به محله مالك بن نجار رسید. شتر پیامبر همانجا زانو به زمین زد. پیامبر فرود آمد. ابوایوب انصاری و خالد بن زید بار و بنه پیامبر را گرفتند و به منزل خود بردند. بنا به روایتی رسول با كمك مسلمانان در آن نقطه مسجدی با خشت و سنگ و چوب خرما بنا كرد. حجره هائی برای خانواده حضرت در آنجا ساخته شد كه پس از روزهائی كه در خانه ابوایوب انصاری بود به آنجا منتقل گردید. پس از ساخته شدن مسجد اذان اسلامی بوسیله وحی مقدر گردید و از آن پس اوقات نمازها بوسیله اذان اعلام می شد؛ ابتدا بوسیله بلال و سپس بوسیله ام مكتوم.



[ صفحه 330]



گویند پیامبر از خانه ابوایوب انصاری، ابورافع و زید بن حارثه را با دو شتر و پانصد درهم به مكه فرستاد تا دختران پیامبر: فاطمه و ام كلثوم و سوده همسر رسول را به مدینه آورند. رقیة دختر دیگر پیامبر پیش از این با شوهرش عثمان به مدینه هجرت كرده بودند. اما زینب دختر بزرگتر پیامبر را شوهرش (ابوالعاص) كه هنوز كافر بود اجازه هجرت نداده بود.

زید، همسرش و پسرش اسامه را به مدینه آورد. عبدالله بن ابی بكر هم با اینان خانواده ابوبكر از جمله عایشه را به مدینه آورد. فاطمه دختر رسول را هم امیرمؤمنان به مدینه آورد كه دو ماه پس از آن رسول خدا او را به فرمان الهی به علی بن ابیطالب تزویج نمود.

رسول خدا از ربیع الاول هجرت تا صفر سال بعد در مدینه بود تا مسجد و خانه هایش ساخته شد، و انصار همگی به اسلام درآمدند. پیامبر پیمانی میان مهاجران و انصار از یك طرف و یهودیان مدینه از طرف دیگر نوشت؛ بدین صورت:

1- مسلمانان و یهودیان در انجام مراسم دینی خود آزادند.

2- هر دو طرف مانند یك ملت در مدینه زندگی خواهند كرد.

3- هنگام جنگ هر یك از این دو طرف دیگری را اگر متجاوز نباشد بر ضد دشمن یاری خواهد نمود.

4- اگر مدینه مورد حلمه دشمن قرار گیرد هر دو طرف از آن دفاع خواهند كرد.

5- قرارداد صلح با دشمن، با مشورت هر دو طرف خواهد بود.

6- مدینه شهر مقدس است، و باید مورد احترام هر دو طرف باشد و هر نوع خونریزی در آن حرام است.

البته یهودیان تدریجا راه نفاق و توطئه و دشمنی با اسلام را در پیش گرفتند. پیامبر پس از هشت ماه از هجرت، میان مهاجران و انصار پیمان برادری برقرار كرد كه در راه حق یكدیگر را یاری كنند و پس از مرگ هم از یكدیگر ارث ببرند. سپس دست علی بن ابیطالب را گرفت و فرمود: این شخص هم برادر من است. البته ارث بردن برادر دینی از یكدیگر با نزول آیه قرآن پس از جنگ بزرگ بدر منسوخ شد.

و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی كتاب الله.



[ صفحه 331]




[1] بني قيلة همان انصارند و قيلة نام جده آنان بود.